با نوی کنگی

زنان -فرهنگی - اجتماعی - بهداشت روانی کودک و...

با نوی کنگی

زنان -فرهنگی - اجتماعی - بهداشت روانی کودک و...

علل دروغگویی در کودکان

علل دروغگویی کودکان عکس العمل شدید والدین در مقابل خطا های آنان

 

.برهیچکس پوشیده نیست که بزرگترین ثروت و سرمایه هر کشوری نیروی انسانی آن است . و از منابع سر شار مملکت : معادن ، دشتها ، جنگلها ، رود خانه ها ، در یا چه ها و کوهها چگونه ممکن است بدون به کار بردن نیروی انسانی واقعا تربیت شده داشت ؟ رعایت اصول بهداشت روانی در خانواده خیلی مشکل و پیچیده نیست بر عکس خیلی هم ساده است و خوشبختانه در مسیر طبیعی عواطف پدر ومادر است که به فرزندان خود عشق می ورزند و آنها را از جان و دل دوست دارند . رمز موفقیت در همان عواطف و احساسات رقیق و محبت عمیقی که غالبا در خانواده و به خصوص بین اعضای خانواده های ایرانی حکمفرماست نهفته است .
 

 

.همیشه وهمیشه با ید در نظر داشت که سه عامل مهم واساسی رمز موفقیت مادرها و پدرها در زمینه تعلیم و تربیت فرزندان است . 1-غریزه فطری و عشق به فرزند . 2- اطلا عات مشخصی از علم روان شناسی کودک . 3- حس بصیرت و عقل سلیم که عموما همه انسانها دارند ولی بعضی ها استفاده نمی کنند;
 

 

     

.یک اصل کلی که همواره باید در مد نظر خانواده با شد این است که ، کودک به هیچ وجه احساس گناه نکند ولی بداند که چیز هایی هست که از آن باید دوری جست و نباید انجام داد اگر در مقابل خطاهای کودکان عکس العمل شدید نشان دهیم اغلب اوقات عکس العمل ما زیان بخش تر از خطا های مرتکب شده کودک است ، کما اینکه تهدید کردن و تر ساندن کودک به هر بهانه ای ، آسیب ها و زیانهای فراوان ببار می آورد . در باره ضرر و زیان ترسهای بیجا در کودک کافی است که به آماردروغ های کودکان توجه کنیم . که خود گویاست .و به تفسیر احتیاج ندارد . پژو هشهای انجام گرفته در باره دروغ و دلایل آن در کودک نتایج زیر را داده است . دروغگویی که دلیلش ترس بوده است . 71 % دروغگویی که دلیلش لاف زنی بوده است 17 % دروغگویی که دلیلش شیطنت بوده است 3 % دروغگویی که دلیلش انسان دوستی و جوان مردی بوده است 2 % منبع : روانشناسی کودک به زبا ن ساده تألیف :دکتر مسروب بالایان استاد روانشناسی

تساوی حقوق زنان

ارزش وجودی زنان خانه دار در اعصار قدیم و جدید

زنان در اعصار قدیم وجدید در جامعه در وهله اول به شغل خانه داری مشغول بوده و هستند  اما چرا به این شغل ، با وجود سختی زیاد و        پردردسر بودن آن هیچ ارزش قانونی نمی دهند .                          

آیا مردان بدون زنان می توانند به فعالیت اجتماعی بپردازند ؟

آیا مردانی که در گذشته به سفرهای طولانی می رفتند اگر نگهبانی قابل و کاردان ومدبر نداشتند می توانستند با آرامش خاطر و بدون هیچگونه دغدغه ای به کار خود مشغول باشند .

همان اندازه که مرد در بیرون از خانه کار می کند و زحمت می کشد ووقت صرف می کند ، وقت و ا نرژی زن هم در خانه صرف فعا لیتهای روز مره که خالی از زحمت هم نیست می شود . اما برای کار و و قت از داده ی مردها در بیرون ارزش و بهایی می دهند در صورتی که برای وقت وانرژی از داده ی زنان هیچ ارزش و بهایی قائل نیستند واین در حالی است که اگر زنان در خانه نباشند مردها هم نمی توانند با آرامش خاطربه فعالیت در بیرون بپردازند .

در بعضی موارد هم کارهایی هست که در تخصص زنان می باشد و مردان از انجام آن ضعیف یا عاجزند و یا برعکس، که این نتیجه ضعف یا ناتوانی طر ف دیگر نمی باشد .

مثلا زنان در امور خانه داری تخصص کامل دارند یا یک مرد هیچ وقت نمی تواند بزاید یا مردها در امور بیرون از منزل تخصص بیشتری دارند که امروزه دیگر زنان ضمن انجام کار خانه داری  پابه پای مردان به کار های بیرون هم می پردازند یا مثال بارز دیگر ، اگر مردی زنش را از دست بدهد در حالی که دارای فرزند متعدد و قد و نیم قد هم باشد نمی تواند هم در بیرون مشغول کار باشد وهم به کار خانه داری و تربیت فرزندان به نحو احسنت بپردازد برای به انجام رساندن یکی باید آن دیگری را رها سازد . در صورتی که یک خانم اگر همسرش را از دست بد هد هردو مسؤلیت را با هم می تواند انجام بدهد هر چند که زندگی سخت وپر مشقتی خواهد داشت . پس نتیجه می گیریم که زنان در توانایی های خود نیز از مردان کمتر نیستند ، وهر گونه ضعفی که در گذشته نشان داده شده تنها در اثر فقدان تعلیم و تربیت و نیز عدم امکانات بوده است.

برخی برخی معترضند که زن به اندازه مرد قابلیت ندارد و در خلقت ضعیف و ناقص آفریده شده است . این وهم صرف است . تفاوت در قابلیت بین زن و مرد تماما منبعث از فرصتها و تعلیم و تربیت است .پیشتر زن از حق و امتیاز پیشرفت مساوی محروم بود اگر فرصت مساوی به او اعطا می شد ، شکی نیست که هم تراز مرد می گشت . خلاصه، مقصود این است که اگر زن کاملا تعلیم بیند و حقوقش اعطا گردد ، استعداد موفقیت های بدیع یابد و با مرد برابر شود .زن معین مرد است ، مکمل وشریک زندگی اوست . هردو انسانند ؛ هردو موهوب به استعداد وهوشند و مظهر فضائل عالم انسانی . در جمیع قوا و وظایف ا نسانی شریک ومساویند . در حال حاضر در میدان فعا لیت بشری به علت عدم تعلیم وتربیت ، وفقدان فرصت، زن امتیازات ذاتی خود را ظاهر نمی سازد .  بلا تردید تعلیم او را با مرد در حد مساوی قرار خواهد داد . تجربه ثابت کرده که زن از بعضی  لحاظ برای نوع بشر از اهمیت بیشتری برخوردار است . اومسئو لیت سنگین تری دارد وکار بیشتری انجام می دهد.... زن بیش از مرد از شهامت اخلاقی برخوردار است ؛ اواز مواهب خاصی نیز بهره مند است که اورا قادر می سازد در لحطات خطر و بحران بر اوضاع مسلط شود . و احساسات زنها بیشتر است ورقت قلب زنها بیشتر از مرد هاست . .  پس می توان نتیجه گرفت  که زنان ومردان در تمام امورات زندگی مکمل یکدیگرند و هر کدام بنا به تخصص خود کار را ارائه می دهند هرگز نباید آن یکی را برتر از دیگری برشمرد چون اگر وجود یکی را در زندگی نادیده بگیریم آن دیگری هم در زندگی دچار مشکل خواهد شد. وهرکدام در ساختن زندگی بهتر سهمی به سزا دارد . اگر ازروی تعقل وانصاف وبدون تعصب جنسیتی  بنگریم می بینیم که تساوی حقوق زنان یک امر عجیبی نیست بلکه یک واقعیت است ووحدت زن ومرد باهم مانند دو بال برای پرواز است ، و تا دو بال مساوی نگردد مرغ پرواز ننماید و یا اگر یک بال ضعیف باشد پرواز ممکن نیست .

چنانچه اگر ما بخواهیم شغل خانه داری را تفکیک کنیم به چندین شغل بر می خوریم .زن در خانه به آشپزی ، بچه داری ، تمیز کاری منزل ، لباس شویی و خیلی از کارهای ریز و درشت دیگر می پردازد ضمن اینکه مادری مهربان و همسری دلسوز هم می باشد. آیا می توان برای همه ی  این کارها حق وحقوق شایسته ای تعیین کرد !؟

سؤالی از ناخدایان  لنج ها می پرسم ، شما برای لنج تان چند نفر جاشو و با چه سمت هایی تعیین می کنید ؟ حال اگرخانه را به لنج تشبیه کنید می توانید تصور کنید که یک زن در خانه چطور چندین مسؤلیت را به نحو احسنت انجام می دهد .حال خودتان قضاوت کنید که حق و حقوق وتوانایی این زن در چه حد است ؟

من همه این مثال ها را زدم که بگویم حق وحقوق و وجود زن را در جامعه نادیده نگیرید، جایگاه زن را تحقیر نکنید. " چون از دامن زن مرد به معراج می رود " اگرمرد یک موجود کامل بود خدا حوا را نمی آفرید . اینقدرضعف اراده مردانی که به گناه کشیده می شوند را به گردن زنان نیندازید . چون خداوند انسان را موجودی متفکر و صاحب اراده ومسؤل اعمال  خویش آفریده وهرگز نباید اشتباهات ویا ضعف خود را گردن دیگری ا نداخت . بنا براین " مادام که زنان از حصول امکانات عالیه خود محروم باشند ، مردان هم قادر به وصول به عظمتی که ممکن است متعلق به آنها باشد نخواهند رسید ."